باران . . .


پنجره را باز کن . . .


و از این هوای مطبوع بارانی لذت ببر!


خوشبختانه باران ، ارث پدر هیچکس نیست.

آغوش بگشا ای صنم . . .


آغوش بگشا ای صنم

آغوش بگشا هی . . . منم

این قصه راز ما دوتاست 

اصلا نمی فهمد زنم

گرچه زلیخای منی

گرچه دقیقا یک زنی !

اما نباید بی هوا

پاره شود پیراهنم

مدرک نباید رو شود

بو مدرک یارو شود

اینست در خلوت سریع

پیراهنم را می کنم

زار است کارم دلبرا

گر حس کند حال مرا

یا احتمالا روز بعد

بویی ببوید از تنم

حالا جوابت چیست . . . ها؟

یعنی نمی خواهی مرا؟

غیر از تو شاید ده نفر

یا نه نفر می خواهنم!

آمار باشد مال بعد

آمارگیری سال بعد

دم نقدا این دم را خوش است

آغوش بگشا ای صنم


"قاسم رفیعا"

گرسنگی . . .


مردم کشور من دیگر گرسنه نیستند . . .


آنها روزی چند وعده گول میخورند !

پیامبر . . .

خدایا، 
ما کاشفان کوچه های بن بستیم،
حرف های خسته ای داریم، 
این بار پیامبری بفرست که تنها گوش کند!

اشرف مخلوقات


خداوندا ...


ارزش سجده کردن نداشت ،


اشرف مخلوقاتی که خودش نمیداند چه میخواهد!